معرفی شهدای زرتشتی| شهید "اسفندیار دارابیان "
او دوره ابتدایی را در دبستان خرمشاه گذراند و از دبیرستان کیخسروی یزد فارغ التحصیل شد از اوان کودکی علاقه وافری به مطالعه داشت. آن طور که شنیده شده پیش از رفتن به دبستان در حد خواندن، کلمات ساده را یاد گرفته بود. پدرش آواز خوشی داشت و در مراسم های خانوادگی و جشن ها، شاهنامه را از بَر می خواند، او با شنیدن داستان های شاهنامه، بیشترشان را یاد گرفته بود و در جمع هم سالان خود تعریف می کرد.
پس از گرفتن دیپلم چند سالی در یزد و توابع به عنوان معلم مشغول تدریس شد. پس از چند سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته های حقوق و پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پزشکی را ترجیح داده و آن را دنبال کرد. پس از فارغ التحصیلی به خدمت سربازی رفت.
سپس در بهداری شرکت نفت استخدام شد. در سال 1332 خورشیدی با پوراندخت فرهادیه ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج دو دختر به نام های هیدا و آزیتا و یک پسر به نام هومان است. آغاز کارش در بدو ورود به شرکت نفت، در مسجد سلیمان بود. پس از چندی به آبادان منتقل می شود.
چند سالی که گذشت از خدمت در جنوب کشور به تهران منتقل می شود و در بیمارستان شرکت نفت کار خود دنبال کرد. برای گذراندن دوره تخصصی بهداشت عمومی، صنعتی و بیماری های عفونی، در سال 1337 خورشیدی، با گرفتن مرخصی بدون حقوق به همراه همسر و دخترش به لندن رفته و پس از بازگشت، چند سال دیگر تا بازنشستگی در سال 1358 خورشیدی به کار خود در شرکت نفت ادامه می دهد. پس از بازنشسته شدن با همسر خود برای دیدار فرزندان راهی کانادا شده و در آن جا ماندگار می شوند.
با آغاز جنگ و برای خدمت در طرح یک ماهه پزشکان، دکتر دارابیان در سال 1361 خورشیدی، بنا بر وظیفه دینی و پزشکی خود به ایران برگشته و برای گذراندن طرح پزشکی، خود را معرفی می کند. محل کار او بیمارستانی در اهواز بود. پس از پایان مأموریت خود، روز اول دی ماه 1361 خورشیدی با عده دیگری از پزشکان سوار اتوبوس شده و به سوی تهران حرکت می کنند.
در دو راهی سلفچگان و در تاریک روشن سحر، معلوم نیست به چند علت، شاید خواب آلودگی راننده اتوبوس بیرون آورده و منتظر کمک می شوند، چند نفر از دکترهایی که سالم مانده بودند، از جمله دکتر دارابیان بنا بر وظیفه پزشکی خود پیاده شده و به کمک دوستان خود می روند. در این هنگام اتوبوس دومی از روبرو می رسد و با اتوبوس پزشکان و افرادی که منتظر کمک بودند تصادف کرده و همه، از جمله دکتر دارابیان در تصادف دوم به شهادت می رسند.
منبع: کتاب «یاد سرو ایستاده» روایتی از زندگی «جان باختگان، جانبازان و آزادگان زرتشتی از مشروطیت تا اکنون